رفتم دکتر تا از حالت خبردارشم
جوجوی نازم دیروز رفتم دکتر تا از حالت با خبر شم با مامان جون باهم رفتیم تا رسیدم رفتیم نوبت گرفتیم تا اینکه صدام کرد و گفت خانم رضایی منم بلند شدم و رفتم گفت برو رو وزنه 3 کیلو تو یک ماه اضافه کرده بودم و فشار م و گرفت و بعدم گوشی گذاشت صدای قلب نازت و شنیدم قربونت برم من ایشالله که طپش قلبت همیشگی باشه مامانی بعدشم واسم ازمایش اهن نوشت تا ببینه که اهن بدنم چطور و بعد بهش گفتم میشه واسم سونو گرافی بنویسید گفت می ترسم ضرر داشته باشه و سه ماهه اخر مینویسم ...
نویسنده :
کوثر
10:35